ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است در همه جا به هر زبان جاری است سبز و رها از آسمان جاری است در دل ما چو کهکشان جاری است آتش دوزخ کجاست با دل و جان آشناست آتش دوزخ کجاست با دل و جان آشناست چرا دم از یادت نزنم در اوج تنهایی جهان همه بیگانه شود ، تویی که با مایی در همه جا به هر زبان جاری است سبز و رها از آسمان جاری است در دل ما چو کهکشان جاری است |
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
هیاهو
مهربانی
الو!!
شرمندگی
رها
ببین!!
رویای تو
تسلیم
کوچه باغ
میلاد
سال نو مبارک
شعر
عشق من !
من و تو
تقدیم تو
تو
لحظه را قدر بدان
کاش
نقش شقایق
بازیگر
زندگی میگذرد
بهشت
انتظار تو
پیام آشنا
بریان
یاد مهمان
فاصله
حس زیبایی
تمرین
دشت افسون
بی تو بودن
برای تو
تو
بمان
دلتنگی
برو
شراب چشم های تو
سنگ گور
بی تو
سفر بخیر
بیگانه گشتن
تبسم تو !
هر دو تنهاییم
خلاقیت
عطر حضور تو
تنهایی
تو میدانی!!!!!
دوستی