این شعر رو خیلی دوست دارم تقدیم به وبلاگتون
تو را ز حال پريشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بميرد صبا چه غم دارد
تو را که هر چه مرادست مي رود از پيش
ز بي مرادي امثال ما چه غم دارد
تو پادشاهي گر چشم پاسبانان همه شب
به خواب درنرود پادشا چه غم دارد
خطاست اين که دل دوستان بيازاري
وليک قاتل عمد از خطا چه غم دارد
امير خوبان آخر گداي خيل توايم
جواب ده که امير از گدا چه غم دارد
بکي العذول علي ماجري لا جفاني
رفيق غافل از اين ماجرا چه غم دارد
هزار دشمن اگر در قفاست عارف را
چو روي خوب تو ديد از قفا چه غم دارد
قضا به تلخي و شيريني اي پسر رفتست
تو گر ترش بنشيني قضا چه غم دارد
بلاي عشق عظيمست لاابالي را
چو دل به مرگ نهاد از بلا چه غم دارد
جفا و هر چه تواني بکن که سعدي را
که ترک خويش گرفت از جفا چه غم دارد
سپاس از محبت شما دوست گرامی و عزیز
لطف تون لایتناهی باد
شاد و کامروا باشید
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
هیاهو
مهربانی
الو!!
شرمندگی
رها
ببین!!
رویای تو
تسلیم
کوچه باغ
میلاد
سال نو مبارک
شعر
عشق من !
من و تو
تقدیم تو
تو
لحظه را قدر بدان
کاش
نقش شقایق
بازیگر
زندگی میگذرد
بهشت
انتظار تو
پیام آشنا
بریان
یاد مهمان
فاصله
حس زیبایی
تمرین
دشت افسون
بی تو بودن
برای تو
تو
بمان
دلتنگی
برو
شراب چشم های تو
سنگ گور
بی تو
سفر بخیر
بیگانه گشتن
تبسم تو !
هر دو تنهاییم
خلاقیت
عطر حضور تو
تنهایی
تو میدانی!!!!!
دوستی