گاندی خطاب به معشوقه اش :
خوب من! هنر در فاصله هاست... زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم...
تو نباید ان کسی باشی که من می خواهم...
و من نباید ان کسی باشم که تو می خواهی...
کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبودهایت است یا آرزوهایت...
من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو بهترین خودت برای من...
خوب من !
هنر عشق در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودهای
زندگی است دیگر همیشه که همه رنگهایش جور نیست، همه سازهایش کوک نیست، باید یاد گرفت با هر سازش رقصید، حتی با ناکوک ترین ناکوکش، اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن، حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد، به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند، به این سالها که به سرعت برق گذشتند، به جوانی که رفت، میانسالی که می رود، حواست باشد به کوتاهی زندگی، به زمستانی که رفت، بهاری که دارد تمام می شود کم کم، ریز ریز، آر
آرام آرام، نم نمک...
زندگی به همین آسانی می گذرد. ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است،
بدون ابر بدون بارندگی. هر جور که باشی."
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
هیاهو
مهربانی
الو!!
شرمندگی
رها
ببین!!
رویای تو
تسلیم
کوچه باغ
میلاد
سال نو مبارک
شعر
عشق من !
من و تو
تقدیم تو
تو
لحظه را قدر بدان
کاش
نقش شقایق
بازیگر
زندگی میگذرد
بهشت
انتظار تو
پیام آشنا
بریان
یاد مهمان
فاصله
حس زیبایی
تمرین
دشت افسون
بی تو بودن
برای تو
تو
بمان
دلتنگی
برو
شراب چشم های تو
سنگ گور
بی تو
سفر بخیر
بیگانه گشتن
تبسم تو !
هر دو تنهاییم
خلاقیت
عطر حضور تو
تنهایی
تو میدانی!!!!!
دوستی