آن شبانگاه که دل بر سر راهت دادم
بنده عشق تو گشتم تو شدی بنیادم
طالع سعد من از یاد نگاه تو بود
چشم زیبای خمارت نرود از یادم
با تو بودن چه خوش است آی پریزاد
مست روی مه تو هستم و اینک شادم
در کمینم که شبی بگذری از کوچه دل
که من اینگونه به دنبال رهت افتادم
نیستم در غم حسرت که تویی یاور من
با تو ای عشق من تا به ابد آزادم
شور عشق نگه گرم تو در جان من است
شور شیرین بنما تا که کنی فرهادم
تا من هستم در این دامگه دیر مغان
تا تو باشي اي عشق هر لحظه در يادم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
هیاهو
مهربانی
الو!!
شرمندگی
رها
ببین!!
رویای تو
تسلیم
کوچه باغ
میلاد
سال نو مبارک
شعر
عشق من !
من و تو
تقدیم تو
تو
لحظه را قدر بدان
کاش
نقش شقایق
بازیگر
زندگی میگذرد
بهشت
انتظار تو
پیام آشنا
بریان
یاد مهمان
فاصله
حس زیبایی
تمرین
دشت افسون
بی تو بودن
برای تو
تو
بمان
دلتنگی
برو
شراب چشم های تو
سنگ گور
بی تو
سفر بخیر
بیگانه گشتن
تبسم تو !
هر دو تنهاییم
خلاقیت
عطر حضور تو
تنهایی
تو میدانی!!!!!
دوستی